Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9505 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exposure station
U
ایستگاه هوایی
exposure station
U
ایستگاه عکاسی هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exposure
U
نمایش
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure value
U
دریچهانفجار
exposure
U
در معرض نهادن
exposure
U
پرتودهی
exposure
U
پرتوگیری
exposure
U
نوردهی
exposure
U
فاهر شدن عکس
exposure
U
پیدا شدن
exposure
U
کشف شدن
exposure
U
ارائه
exposure
U
اشکاری افشاء
exposure
U
درمعرض گذاری
exposure mode
U
دکمهتغیرفیلم
exposure to cold
U
درمعرض سرما بودن
time exposure
U
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
indecent exposure
U
نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
exposure time
U
زمان پرتودهی
exposure time
U
زمان پرتوگیری
exposure time
U
زمان نوردهی
exposure suit
U
لباس محافظ
exposure of a crime
U
کشف جرم
exposure meter
U
دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
exposure dose
U
دوزدریافتی
exposure dose
U
مقدار دوز مصرفی
radiant exposure
U
پخش حرارت یا انرژی حرارتی
radiant exposure
U
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
inductive exposure
U
پیوست القائی
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal exposure
U
میزان جذب حرارت
exposure scale
U
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
indecent exposure
U
نمایش
[افشاء]
بی حیا
multiple exposure mode
U
چندحالته
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
aperture/exposure value display
U
دهانهنمایشیمقدارنمایش
exposure-time scale
U
صفحهزمانانفجار
operation exposure guide
U
حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
station
U
مرکز
station
U
محل
station
U
پاسگاه
station
U
محل ماموریت
way station
U
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
station
U
مستقرکردن
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
on station
U
پروازهواپیما بالای هدف
on station
U
اماده باش بالای هدف
station
U
استقرار یافتن
station
U
جایگاه
sub station
U
پست فرعی
station
U
درپست معینی گذاردن
station
U
پست
station
U
جا درحال سکون
station
U
وقفه
station
U
سکون پاتوق
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
station
U
موقعیت اجتماعی وضع
station
U
رتبه
station
U
مقام مستقرکردن
on station
U
رسیدن به هدف
on station
U
روی هدف
station
U
پایگاه
station
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
Where is the station?
U
ایستگاه کجاست؟
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station
U
یا مقصد استفاده میشود
station
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station
U
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station
U
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
station
U
ایستگاه
remote station
U
ایستگاه راه دور
remote station
U
ایستگاه دوردست
remote station
U
ایستگاه دور دست
railway station
U
ایستگاه قطار
Where's the railway station?
U
ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station
U
به طرف ایستگاه راه آهن
relay station
U
ایستگاه رله
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
railway station
U
ایستگاه راه اهن
reference station
U
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reading station
U
ایستگاه خواندن
repeater station
U
مرکز تقویت کننده
orienting station
U
ایستگاه توجیه
inquiry station
U
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
station bar
U
رستوران ایستگاه راه آهن
key station
U
ایستگاههای کلید
loading station
U
ایستگاه بارگیری
master station
U
ایستگاه اصلی
master station
U
پست اصلی مخابرات
mobile station
U
فرستنده متحرک
naval station
U
پایگاه دریایی
observation station
U
دیدگاه
station platform
U
سکویایستگاه
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
pumping station
U
تلمبه خانه
pumping station
U
ایستگاه تلمبه زنی
train station
U
ایستگاهقطار
master station
U
شاه ایستگاه
relay station
U
ایستگاه واسطه
goods station
U
ایستگاهکالاهایتجارتی
traverse station
U
ایستگاه پیمایش
transit station
U
ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer station
U
محل انتقال افراد
to station oneself
U
مقیم شدن
to station oneself
U
جا گرفتن
transmitting station
U
ایستگاهارسال
tide station
U
ایستگاه جزر و مد
underground station
U
ایستگاهزیرزمینی
triangulation station
U
ایستگاه مثلث بندی
station entrance
U
ورودیایستگاه
intercom station
U
ایستگاهداخلی
local station
U
ایستگاهکانونی
passenger station
U
ایستگاهمسافرین
receiving station
U
ایستگاهدریافت
station circle
U
چرخههواشناسی
tracking station
U
ایستگاه ردیابی
work station
U
محل کار
wireless station
U
ایستگاه بی سیم
wireless station
U
فرستنده
coach station
U
پارکینگوایستگاهدرشکه
telephone station
U
تلفن خانه
telephone station
U
جایگاه تلفن
station house
U
ایستگاه کلانتری
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
station car
U
اتومبیل استیشن
station break
U
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station bill
U
جدول محلها
station bill
U
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
slave station
U
ایستگاه فرعی
shunting station
U
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
station house
U
مرکزکلانتری
station house
U
ایستگاه راه اهن
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station
U
مرکز مشترک
polling station
U
حوزهرایگیری
To marry below ones station.
U
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log
U
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping
U
در خط نگهداشتن ناو
serivce station
U
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
induction station
U
دفتر استخدام دفتر پذیرش
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station
U
رصدخانه
ambulance station
U
ایستگاه امبولانس
amateur station
U
فرستنده تفننی
alert station
U
ایستگاه اعلام خطر
alert station
U
ایستگاه اماده باش
air way station
U
خطوط هوایی
air way station
U
ایستگاه کنترل
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station
U
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
aid station
U
پست امدادی
battle station
U
پایگاه رزمی
battle station
U
پایگاه جنگی
blade station
U
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
cleansing station
U
محل گندزدایی
cleaning station
U
پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station
U
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station
U
انتقال تعویض محل خدمت
change of station
U
تغییر محل ماموریت
central station
U
نیروگاه مرکزی
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station
U
ایستگاه رادیو
broadcast station
U
ایستگاه فرستنده
boat station
U
جای خدمه قایق
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
action station
U
وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
action station
U
محل جنگ
gas station
U
پمپ بنزین
filling station
U
پمپ بنزین
station wagons
U
استیشن واگن
station wagons
U
ماشین کبریتی
station wagon
U
استیشن واگن
station wagon
U
ماشین کبریتی
service station
U
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station
U
ایستگاه پلیس
police station
U
مرکز پلیس
power station
U
کارخانه برق
power station
U
ایستگاه مولدنیرو
power station
U
نیروگاه
action station
U
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station master
U
رئیس ایستگاه
space station
U
ایستگاه فضایی
space station
U
پایگاه فضایی
fire station
U
مرکز اتش نشانی
fire station
U
اداره اتش نشانی
fire station
U
پست اتش نشانی
fire station
U
ایستگاه اتش نشانی
weather station
U
ایستگاه هواشناسی
weather station
U
ایستگاه هوا شناسی
police station
U
کلانتری
Recent search history
Forum search
1
Immune system remembers pathogen on subsequent exposure
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com